وقتی رمضان در خونمونو زد باورم نمیشد که باز سراغم بیاد و منو به بزرگترین میهمانی خدا دعوت کنه
ماه های قبل رو مروری کردم به نتیجه ای نرسیدم، با خودم کلانجار رفتم که خدا به چی من نگاه کرد و دعوتم کرد.
حقیقتش اینه که باز نفهمیدم! من ! میهمانی خدا !؟
ولی وقتی تو ذهنم صفات خدا رو مرور کردم فهمیدم خدا با بندش مقابل به مثل نمیکنه هر چند ... ،
آخه خدا رحیمه رحمانه کریمه رئوفه و ...
واقعا خدا بندشو دوست داره اگه ...
ان شاءالله همیشه با این صفات خدا سروکار داشته باشیم.
نکنه کاری کنیم که خدا دست مهربونیشو از سرمون برداره.
درپناه حق
التماس دعا